اعتراف تلخ

*خدایا من از نادانى خود نزد تو پوزش طلبم و از کار زشت خود بخشایش خواهم پس به لطف خویش مرا در پناه رحمت خود گیر *

اعتراف تلخ

*خدایا من از نادانى خود نزد تو پوزش طلبم و از کار زشت خود بخشایش خواهم پس به لطف خویش مرا در پناه رحمت خود گیر *

پروردگارا... 

کمکم کن، کمکم کن که بتوانم پنچره ی دلم را رو
به حقیقت بگشایم ....
خدایا ...
یاریم کن که مرغ خسته دلم راکه دیری است دراین قفس زندانی
است، درآسمان آبی عشق تو پرواز دهم ......
خدایا ....
پروردگارا...یاریم کن که شوق پروازراهمیشه درخود زنده نگه دارم .....
خدایا ....
توخود می دانی که بدترین درد برای یک انسان دورماندن ازحقیقت خویشتن
و رها شدن درگرداب فراموشی وسر درگمی است...

پس توای کردگار بی همتا مرا یاری کن که به حقیقت انسان بودن پی ببرم
تابتوانم روز به روز به تو که سر چشمه تمام حقیقت هایی نزدیک ونزدیکتر
شوم ...........
خدایا، مرا فرصتی ده تاپاک بودن راتجربه کنم وبتوانم حتی برای یک لحظه
آنچه باشم که تومی خواهی ...

نظرات 4 + ارسال نظر
حمید فرهمند جمعه 28 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 05:15 ب.ظ http://www.gold-soft.blogfa.com

سلام دوست من - من اهل وبگردی نیستم اما اتفاقی به وبلاگ شما رسیدم از پیوند یکی از وبلاگ ها - و اگه راسشو بخواین وبلاگ شما نمیگم بهترینه اما واقعا عالیه - مخصوصا این مطلب و مطلب سومی از بالا - خیلی خوب بود - میشه خواهشی از شما بکنم که وبلاگ ناچیز منو کنار وبلاگ خوبتون پیوند کنید باعث افتخار بنده هست - یه خواهشی هم دارم به نوشتنتون ادامه بدید بازم میام - راستی منو با نام ## جدید ترین های هک## پیوند کنید منتظر خبرتون هستم یادتون نره

تنهاترین جمعه 28 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 05:30 ب.ظ

سلام!!!من امروز اومدم همه ی نوشته هاتو خوندم!!!نمی دونم چی شد که از ۹سالگی این چیزارو یاد گرفتی!!من پسرم ولی منم مثه تو از ۹ شایدم ۸ زمانی که هیچی نمی دونستم این چیزارو یاد گرفتم!!سنی که هیچ پسری به بلوغ نرسیده!!!چیزایی یاد گرفتم که منو از زندگی انداخت!!تا ۱۸ ۱۹ سالگی نیازمو تو خودم خفه کردم!!به خاطر همونم اعصابم خیلی داغون شده!!الانم عاشق یک کسیم ولی به اونم نمی رسم!!دیگه وجدانم خوابیده اگه عشقمو به دست نیارم میشم مثه بقیه آدمای دورم!!اونایی که یه بچه رو به ایمجا کشوندن!!

اسیر رها شده جمعه 10 دی‌ماه سال 1389 ساعت 06:09 ب.ظ http://a30re63@yahoo.com

سلام
خداقوت همسفر
با یه مطلب جدید ( یه سرگذشت) منتظرتم...

باور سه‌شنبه 2 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 09:17 ب.ظ http://www.tukoserasgnas.blogfa.com

سلام خیلی وقته اپ نکردین پس نمیدونم این نظرو میخونین یا نه گفت گو هاتون با خدا دوست داشتنی بود من ۱۶ سالمه اما ۶ ساله این مشکلو دارم خوندم که خیلی وقته ترک کردین میشه به منم کمک کنین و حتی یک راه کاره کوچولو.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد